وَكَانُوا فِي الطَّرِيقِ صَاعِدِينَ إِلَى أُورُشَلِيمَ وَيَتَقَدَّمُهُمْ يَسُوعُ، وَكَانُوا يَتَحَيَّرُونَ. وَفِيمَا هُمْ يَتْبَعُونَ كَانُوا يَخَافُونَ. فَأَخَذَ الاثْنَيْ عَشَرَ أَيْضًا وَابْتَدَأَ يَقُولُ لَهُمْ عَمَّا سَيَحْدُثُ لَهُ:
عیسی و شاگردان در راه اورشلیم بودند و عیسی پیشاپیش شاگردان حركت میکرد. شاگردان متحیّر بودند و کسانیکه از عقب آنها میآمدند، بسیار میترسیدند. عیسی دوازده شاگرد خود را به كناری برد و دربارهٔ آنچه كه میباید برایش اتّفاق افتد، با آنها شروع به صحبت كرد