پس به مردم دستور داد روی زمین بنشینند. آنگاه هفت نان را گرفت و بعد از شكرگزاری به درگاه خدا، نانها را پاره كرد و به شاگردان داد تا بین مردم تقسیم كنند، شاگردان نانها را بین مردم تقسیم كردند.
عیسی میدانست آنها به هم چه میگویند. پس به ایشان فرمود: «چرا دربارهٔ نداشتن نان با هم بحث میکنید؟ مگر هنوز درک نمیکنید و نمیفهمید؟ آیا هنوز دل و ذهن شما كور است؟
آنگاه عیسی به تعلیم شاگردان پرداخت و گفت: «لازم است پسر انسان متحمّل رنجهای زیادی شده و به وسیلهٔ رهبران و سران كاهنان و علما طرد و كشته شود و پس از سه روز زنده گردد.»
پس عیسی مردم و همچنین شاگردانش را پیش خود خواند و به ایشان فرمود: «اگر كسی بخواهد از من پیروی كند، باید خود را فراموش كرده، صلیب خود را بردارد و به دنبال من بیاید.
بنابراین، هرکه از من و تعالیم من در این زمانهٔ گناهآلود و فاسد عار داشته باشد، پسر انسان هم در وقتیکه در جلال پدر خود با فرشتگان مقدّس میآید، از او عار خواهد داشت.»