آدم احمق، احمقانه سخن میگوید و در اندیشهٔ انجام کارهای شرارتآمیز است. آنچه میکند و آنچه میگوید توهینی است به خداوند. او هیچ وقت به گرسنگان غذا و به تشنگان چیزی برای نوشیدن نمیدهد.
Thi Dåren taler kun Dårskab, hans Hjerte udtænker Uret for at øve Niddingsværk og prædike Frafald fra HERREN, lade den sultne være tom og den tørstige mangle Vand.
شما زندگی راحتی داشتید، آزاد از همهٔ نگرانیها، امّا اکنون باید از ترس بر خود بلرزید. لباس خود را درآورید، و با پارچهای کهنه و مندرس عورت خود را بپوشانید.
Bæv, I sorgløse, skælv, I trygge, klæd jer af og blot jer, bind Sæk om Lænd;
حتّی کاخ سلطنتی متروک و پایتخت کاملاً از جمعیّت خالی خواهد شد. ساختمانها و قلعههایی که آن را حفاظت میکرد، برای همیشه ویران شدهاند. گورخرها در آن پرسه میزنند و گوسفندان در آن میچرند.
Thi Paladset er øde, Bylarmen standset, Ofel med Tårnet en Grushob for evigt, Vildæslers Fryd, en Græsgang for Hjorde -