Home Read FarTPV Gen.37 Genesis 37 اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
اینها قبایل حوری در سرزمین اَدوم هستند: لوتان، شوبال، صبعون، عَنَه، دیشون، ایصر و دیشان.
سپس او را در چاه خشک و بیآبی انداختند.
وقتی آنها مشغول غذا خوردن بودند، متوجّه شدند كه كاروان اسماعیلیان كه از جلعاد به مصر میرود از آنجا میگذرد و بار شتران آنها هم كتیرا و بلسان و لادن بود.
یهودا به برادرانش گفت: «از اینكه برادر خود را بكشیم و موضوع قتل او را پنهان كنیم چه نفعی به ما میرسد؟
بیایید او را به این اسماعیلیان بفروشیم. در آن صورت ما به او صدمهای نزدهایم. از اینها گذشته او برادر و از گوشت و خون ماست.» برادرانش با پیشنهاد او موافقت كردند.
وقتی تاجرهای مدیانی از آنجا میگذشتند آنها یوسف را از چاه بیرون كشیدند و او را به قیمت بیست سكّهٔ نقره به اسماعیلیان فروختند. آنها او را به مصر بردند.
وقتی رئوبین به سر چاه آمد، دید كه یوسف در آنجا نیست. از غصّه لباس خود را پاره كرد.
و به نزد برادرانش برگشت و گفت: «پسر در آنجا نیست. حالا من چهكار كنم.»
آنها بُزی را كشتند و ردای یوسف را در خون آن بُز فرو كردند.
سپس آن ردای آستیندار خونی را به نزد پدر خود بردند و گفتند: «ما این را پیدا كردهایم. ببین آیا مال پسر توست؟»
یعقوب آن ردا را شناخت و گفت: «بلی این مال اوست. حتماً حیوان درّندهای او را كشته است. پسرم یوسف پارهپاره شده است.»
یعقوب از غصّه لباس خود را پاره كرد و لباس سوگواری پوشید و مدّت درازی برای پسرش ماتم گرفت.
تمام پسرها و دخترهای او آمدند تا او را تسلّی بدهند، امّا او آنها را رد كرد و گفت: «من با ماتم به گور خواهم رفت.» پس او به گریه و زاری برای پسرش ادامه میداد.
امّا تاجران مدیانی یوسف را به مصر بردند و او را به فوتیفار كه یكی از افسران فرعون كه فرماندهٔ محافظان کاخ بود، فروختند.