هابیل هم اولین برهٔ گلّهٔ خود را آورد و قربانی كرد و بهترین قسمت آن را به عنوان هدیه به خدا تقدیم نمود. خداوند از هابیل و هدیهٔ او خشنود گشت،
اگر رفتار تو خوب بود، قربانی تو قبول میشد. ولی اگر خوب نباشد، گناه نزدیک در، در كمین توست و میخواهد بر تو مسلّط گردد. امّا تو باید او را مغلوب كنی.»
خداوند فرمود: «نه، اگر كسی تو را بكشد، هفت برابر از او انتقام گرفته خواهد شد» پس خداوند نشانهای بر قائن گذاشت تا هركه او را ببیند، او را نكشد.
خنوخ صاحب پسری شد و اسم او را عیراد گذاشت. عیراد، پدر محویائیل بود. محویائیل دارای پسری شد كه اسم او را متوشائیل گذاشت. متوشائیل پدر لمک بود.