چندین سال بعد، در دوران شاهنشاهی اردشیر شاهنشاه پارس، شخصی بود به نام عزرا. او به این شکل شجرهنامهٔ خود را به هارون که کاهن اعظم بود میرساند: عزرا پسر سرایا، پسر عزریا، پسر حلقیا،
عزرا شخصی بود فاضل و دارای دانش عمیق در شریعت، که خداوند، خدای اسرائیل به موسی داده بود. چون عزرا از برکت خداوند خدای خود، برخوردار بود، شاهنشاه هرآنچه را که او درخواست میکرد به او میداد. در هفتمین سال سلطنت اردشیر، عزرا به اتّفاق گروهی از یهودیان که شامل کاهنان، لاویان، سرایندگان، نگهبانان و خادمان معبد بزرگ بود، از بابل عازم اورشلیم شد.
عزرا شخصی بود فاضل و دارای دانش عمیق در شریعت، که خداوند، خدای اسرائیل به موسی داده بود. چون عزرا از برکت خداوند خدای خود، برخوردار بود، شاهنشاه هرآنچه را که او درخواست میکرد به او میداد. در هفتمین سال سلطنت اردشیر، عزرا به اتّفاق گروهی از یهودیان که شامل کاهنان، لاویان، سرایندگان، نگهبانان و خادمان معبد بزرگ بود، از بابل عازم اورشلیم شد.
من، به اتّفاق هفت مشاور خود، به تو مأموریت میدهیم به اورشلیم و یهودیه بروی و وضع آنها را بررسی کنی و ببینی آیا شریعت خدایت که به تو سپرده شده است اطاعت میشود یا نه.
تو همچنین باید تمام طلا و نقرهای را که در سراسر استان بابل جمع میکنی و هدایایی را که قوم اسرائیل و کاهنان آنها برای معبد بزرگ خدای خود در اورشلیم میدهند، با خود ببری.
«تو ای عزرا، با حکمتی که خدا به تو داده است، میباید مدیران و داورانی را که طبق شریعت خدای تو زندگی میکنند برای حکومت بر تمام مردم استان غربی رود فرات، انتخاب کنی. تو باید آن شریعت را به هر که نمیداند بیاموزی.
بهخاطر محبّت پایدار خدا، من مورد توجّه شاهنشاه و مشاورینش و تمام مأموران عالی رتبهٔ او قرار گرفتهام. خداوند، خدایم، به من شهامت بخشیده است و من توانستهام بسیاری از سران خاندانهای قوم اسرائیل را تشویق کنم، همراه من بازگردند.»