قوم من بهخاطر اینکه مرا نمیشناسند، هلاک میشود. شما ای کاهنان نخواستید که مرا بشناسید و تعالیم مرا رد کردید، پس من هم شما را طرد میکنم و پسران شما را به عنوان کاهن نخواهم شناخت.
خواهید خورد، امّا سیر نخواهید شد؛ الههٔ باروری را پرستش خواهید کرد، امّا به تعدادتان افزوده نخواهد شد، زیرا مرا که خدای شما هستم، ترک کرده بُتها را پرستش میکنید.
آنها از یک تکه چوب بیجان راهنمایی میطلبند و از عصای چوبی میخواهند که از آینده به آنها خبر بدهد. دلبستگی به زناکاری، آنها را گمراه کرده است. بنابراین، نسبت به خدای خود خیانت کرده و به دنبال خدایان دیگر رفتهاند.
بر روی کوهها و بالای تپّهها قربانی میکنند و در زیر درخت بلوط و هر نوع درخت دیگری که سایهٔ خوبی داشته باشد، بُخور میسوزانند.
«در نتیجه دخترانتان به فاحشهگری و عروسانتان به زناکاری کشیده میشوند.
امّا من دختران و عروسانتان را بهخاطر کارهایشان مجازات نمیکنم، زیرا خود شما مردها با فاحشههای پرستشگاهها به جاهای خلوت میروید و به اتّفاق آنها برای بُتها قربانی میکنید. مردم نادان از بین خواهند رفت.