آنگاه یكی از آن هفت فرشتهای كه جام به دست داشت، آمد و با من صحبت كرد. او گفت: «بیا، تا مجازات آن فاحشهٔ بزرگ را كه در كنار رودخانههای بسیار قرار دارد به تو نشان دهم.
آن فرشته، مرا در روح به بیابان برد و در آنجا زنی را دیدم كه بر حیوان وحشی سرخ رنگی سوار بود. بدن این حیوان، از نامهای کفرآمیز پوشیده و دارای هفت سر و ده شاخ بود.
آن حیوان كه زمانی زنده بود و دیگر زنده نیست، بزودی از چاه بیانتها بیرون میآید و به سوی هلاكت خواهد رفت. از میان مردمان روی زمین آنانی كه نامهایشان پیش از پیدایش جهان در دفتر حیات نوشته نشده بود، از دیدن این حیوان تعجّب خواهند كرد، زیرا او زنده بود ولی دیگر زنده نیست امّا باز هم خواهد آمد.
كه پنج نفر از آنها از سلطنت بر كنار شدهاند و یكی هم اكنون فرمانروایی میکند و آن هفتمی هنوز نیامده است و هر وقت بیاید، فقط مدّت كوتاهی دوام خواهد آورد.
آنها با برّه جنگ خواهند كرد، امّا برّه پیروز خواهد شد، زیرا اوست خداوند خداوندان و شاه شاهان و همراهان او كه 'برگزیده و وفادار' خوانده شدهاند، در پیروزی او شریک خواهند بود.»
زیرا خدا در دلهای آنها نهاده كه مقصود او را اجرا نمایند. پس هم رأی شدند و سلطنت خود را در اختیار حیوان وحشی قرار دادند تا آنچه را که خدا فرموده است، به كمال رسانند.