خداوند میگوید: «ای جزایر دوردست ساکت باشید و به من گوش دهید!
حاضر شوید و دعوی خود را در دادگاه ارائه کنید،
در دفاع از خود صحبت کنید.
بیایید با هم تصمیم بگیریم و ببینیم حق با کیست.
«چه کسی آن فاتح را از شرق آورد
و در همهجا به او پیروزی میدهد؟
چه کسی او را بر پادشاهان و ملّتها پیروز میگرداند؟
زیر ضربات شمشیرش، همه مثل گرد و خاک خُرد میشوند.
تیرهایش همه را مثل کاه در برابر باد پراکنده میکند.
نجّار، به زرگر آفرین میگوید،
و صیقل دهندهٔ بت،
آن کسی را که بت را میخ میکند، تشویق میکند.
آنها میگویند: 'لحیم آن خوب است!'
و آن وقت آنها بت را با میخ در جای خودش محکم میکنند تا تکان نخورد.
نترس، من با تو هستم!
من خدای تو هستم! از هیچ چیز تراسان مباش،
من تو را تقویت میکنم و به تو کمک خواهم کرد.
من از تو حمایت میکنم و تو را نجات خواهم داد.
تو آنها را به هوا پرت میکنی
و توفانی آنها را پراکنده خواهد ساخت.
آن وقت شادمان خواهی شد چون من خدای تو هستم.
و من -خدای قدّوس اسرائیل- را ستایش خواهی کرد.
«وقتی قوم من احتیاج به آب دارند،
و گلوی آنها از تشنگی خشک شده،
آن وقت من خداوند به دعای آنها پاسخ میدهم،
من، خدای اسرائیل هیچوقت آنها را ترک نخواهم کرد.
من در تپّهای بیآب و علف نهرهای آب جاری خواهم ساخت،
و چشمههای آب در دشتها روان خواهد شد.
من بیابانهای خشک را به برکههای آب مبدّل خواهم ساخت،
و زمین خشک را به چشمههای روان.
کدامیک از شما، این را پیش بینی کرده بود،
تا ما میتوانستیم بگوییم که حقّ با شما بود؟
هیچیک از شما حتّی یک کلمه دربارهٔ آن چیزی نگفت،
و هیچکس چیزی از شما نشنید.