押沙龙偶然遇见大卫的仆人。押沙龙骑著骡子,从大橡树密枝底下经过,他的头发被树枝绕住,就悬挂起来,所骑的骡子便离他去了。
در هنگام جنگ، ابشالوم به چند نفر از خادمان داوود بر خورد. او بر قاطر خود سوار شد و فرار کرد. قاطر زیر شاخههای یک درخت بزرگ بلوط رفت. سر ابشالوم میان شاخهها گیر کرد و او در هوا آویزان ماند. قاطر از زیر پایش رفت و به دویدن ادامه داد.