در این وقت فرشتهای دیگر آمد و پیش قربانگاه ایستاد. او عودسوز زرّینی به دست داشت و مقدار زیادی بُخور به او داده شد تا به همراه دعاهای همهٔ مقدّسین، بر قربانگاه زرّین جلوی تخت تقدیم نماید.
سپس چهارمین فرشته در شیپور خود دمید. چنان ضربهای به یک سوم خورشید و یک سوم ماه و یک سوم ستارگان وارد شد كه یک سوم آنها تاریک شدند و یک سوم نور روز و یک سوم نور شب از بین رفت.
آنگاه من عقابی را دیدم كه در آسمان پرواز میکرد و با صدای بلند میگفت: «وای، وای، وای بر ساكنان زمین، زیرا كه هماكنون سه فرشتهٔ دیگر شیپورهای خود را خواهند دمید.»