خداوند متعال میفرماید: «من قاصد خود را میفرستم تا راه را برای من آماده سازد. سپس خداوندی که منتظرش هستید، ناگهان به معبد بزرگ خود خواهد آمد. آن نبیای که مشتاق دیدارش هستید، میآید و پیمان مرا به شما اعلام میکند.»
امّا چه کسی میتواند طاقت آن روز را داشته باشد؟ وقتی او میآید، کیست که بتواند با او روبهرو شود؟ او مانند آتشی است که فلز را تصفیه میکند و همچون صابون گازری است که همهچیز را پاک میسازد.
خداوند متعال میفرماید: «آنگاه من برای داوری نزد شما خواهم آمد. برضد جادوگران، زناکاران، کسانیکه قسم ناحق میخورند، آنهایی که در مُزد کارگران تقلّب میکنند، اشخاصی که در حق بیوه زنان و یتیمان و بیگانگان ظلم مینمایند و از من نمیترسند، شهادت خواهم داد.»
هرچند شما هم مانند نیاکانتان از احکام من سرپیچی کرده و آنها را بجا نیاوردهاید، ولی اکنون وقت آن است که به سوی من بازگردید تا شما را بیامرزم. شما میپرسید: «چگونه به سوی تو بازگردیم؟»
«آیا درست است که کسی خدا را فریب دهد؟ نه، امّا شما مرا فریب دادهاید.» میگویید: «ما چگونه تو را فریب دادهایم؟» در پرداخت ده یکها و هدایایی که برای من میآورید.
دهیکها را به طور کامل به خانهٔ من بیاورید تا خوراک کافی موجود باشد. به این ترتیب مرا امتحان کنید و ببینید که چطور روزنههای آسمان را میگشایم و شما را آنچنان برکت خواهم داد که گنجایش آن را نداشته باشید.
آنگاه کسانیکه ترس خداوند را داشتند با یکدیگر گفتوگو نمودند و خداوند به سخنان آنها گوش داد و همهٔ آنچه را که گفتند شنید. پس در کتاب یادگاری، اسم کسانیکه از خداوند میترسیدند و نام او را گرامی میداشتند، در حضور خداوند ثبت شد.