ای کاش تو برادر من بودی که مادرم تو را شیر داده بود،
آنگاه اگر تو را در خیابان میدیدم میتوانستم تو را ببوسم
و کسی ایرادی نمیگرفت.
O that thou wert as my brother, that sucked the breasts of my mother! when I should find thee without, I would kiss thee; yea, I should not be despised.
بعد تو را به خانه مادرم میبردم
تا عشق را به من بیاموزی.
آنگاه در آنجا شراب ناب
و شیرهٔ انار خود را به تو میدادم.
I would lead thee, and bring thee into my mother's house, who would instruct me: I would cause thee to drink of spiced wine of the juice of my pomegranate.
این کیست که بازو به بازوی دلدار خود از صحرا میآید؟
محبوبه در زیر آن درخت سیب،
جایی که مادرت تو را به دنیا آورد، بیدارت کردم.
Who is this that cometh up from the wilderness, leaning upon her beloved? I raised thee up under the apple tree: there thy mother brought thee forth: there she brought thee forth that bare thee.
عشق مرا مثل خاتَم در دلت مُهر کن
و همچون بازوبند طلا بر بازویت ببند،
زیرا عشق مانند مرگ نیرومند
و مثل گور ترسناک است
و شعلههایش همانند شعلههای پُرقدرت آتش
با بیرحمی میسوزاند.
Set me as a seal upon thine heart, as a seal upon thine arm: for love is strong as death; jealousy is cruel as the grave: the coals thereof are coals of fire, which hath a most vehement flame.
آبها نمیتوانند آتش محبّت را خاموش سازند.
حتّی سیلابها قادر نیستند که آن را فرونشانند.
هرگاه کسی بخواهد که عشق را با دارایی و ثروت خود به دست آورد،
آن را خوار و حقیر میشمارد.
برادران دختر
Many waters cannot quench love, neither can the floods drown it: if a man would give all the substance of his house for love, it would utterly be contemned.