وقتی جوابی ندادم نبوزرادان گفت: «به نزد جدلیا پسر اخیقام و نوهٔ شافان که پادشاه بابل او را به فرمانداری شهرهای یهودا برگزیده است، برو. تو میتوانی به آنجا بروی و در میان قوم خودت زندگی کنی، یا به هرجایی که دوست داری.» بعد او یک هدیه و مقداری غذا به من داد تا با خود ببرم و به راه خود بروم.
Et comme il tardait à répondre: Retourne, ajouta-t-il, vers Guedalia, fils d'Achikam, fils de Schaphan, que le roi de Babylone a établi sur les villes de Juda, et reste avec lui parmi le peuple; ou bien, va partout où il te conviendra d'aller. Le chef des gardes lui donna des vivres et des présents, et le congédia.