در آن روز، خداوند اقوام را جمع میکند تا با اورشلیم بجنگند. آنها اورشلیم را تصرّف کرده خانهها را تاراج مینمایند و به زنان تجاوز میکنند. نصف جمعیّت شهر به اسیری برده میشوند و نصف دیگر در شهر باقی میمانند.
در آن روز بر کوه زیتون که در شرق اورشلیم واقع است، میایستد. کوه زیتون دو نیم میشود و درّهٔ وسیعی از شرق به غرب به وجود میآید. نیمی از کوه به طرف شمال و نیمهٔ دیگر آن به سمت جنوب منتقل میگردد.
مانند اجدادتان که سالها پیش در زمان عُزیا، پادشاه یهودا، بهخاطر زلزله فرار کردند، شما هم از راه این درّه خواهید گریخت. خداوند، خدای من خواهد آمد و تمام فرشتگان را نیز با خود خواهد آورد.
سراسر آن سرزمین، از جَبَع سرحد شمالی یهودا تا رِمون سرحد جنوبی به دشت وسیعی تبدیل میشود. امّا اورشلیم در جای بلندی قرار میگیرد و وسعت آن از دروازهٔ بنیامین تا جای دروازهٔ قدیمی، از آنجا تا دروازهٔ زاویه و از بُرج حننئیل تا محل شرابسازی پادشاه میرسد.
خداوند بر سر اقوامی که با قوم اسرائیل بجنگند این بلاها را میآورد: گوشت بدنشان درحالیکه هنوز زنده هستند، میپوسد. چشمهای آنها در حدقه کور میشود و زبانشان در دهانشان خشک میگردد.
سپس، آن عدّه از اقوامی که به اورشلیم حمله میکردند زنده میمانند، هر ساله برای پرستش پادشاه، یعنی خداوند متعال به اورشلیم میآیند و عید خیمهها را برگزار میکنند.
در آن روز، حتّی روی زنگولههای اسبها هم نوشته میشود: «اینها وقف خداوند هستند.» تمام دیگهای آشپزیِ معبد بزرگ، مانند کاسههای مقابل قربانگاه، مقدّس میشوند.
همهٔ ظروف آشپزی که در اورشلیم و یهودا هستند مقدّس و وقف خداوند متعال خواهند بود تا هرکسی که برای قربانی میآید، از آن ظروف برای پختن گوشت قربانی استفاده کند و در معبد بزرگ دیگر اثری از تاجران نخواهد بود.