ارادهٔ خداوند بر آن بود که بندهٔ او
مثل نهالی در زمین خشک رشد کند.
او نه زیبایی و نه اُبهتی داشت که مردم به او توجّه کنند،
و نه جذابیّتی که توجّه دیگران را جلب کند.
«او متحمّل مجازاتی شد که حقِّ ما بود،
و او دردهایی را تحمّل کرد که میبایست ما تحّمل میکردیم.
و ما پنداشتیم که درد و رنج و زحمتهای او مجازاتی از جانب خدا بود.
امّا بهخاطر گناهان ما، او مجروح شد
و بهخاطر شرارتهای ما، او مضروب گردید.
و بهخاطر دردی که او متحمّل شد، شفا یافتیم
و بهخاطر ضربههایی که او تحمّل کرد، سالم شدیم.
«با او، با خشونت رفتار شد،
امّا او با فروتنی آن را تحمّل کرد.
مانند برّهای که به کشتارگاه میبرند،
و مانند گوسفندی که در حال پشمچینی ساکت است،
او دهان خود را نگشود.
خداوند میگوید: «این ارادهٔ من بود که او متحمّل چنین رنجی بشود.
او برای آوردن بخشش و آمرزش قربانی شد
به این دلیل زندگی او طولانی خواهد بود
و او نوادهٔ خود را خواهد دید.
و به وسیلهٔ او ارادهٔ من، که منتهی به مسرّت است، اجرا خواهد شد.
بعد از تحمّل یک زندگی پررنج، او ثمرهٔ مشقت خود را خواهد دید؛
او خواهد دانست که درد و رنج او بیهوده نبوده است.
بندهٔ صادق من که از او خشنودم،
دردهای مردم زیادی را تحمّل خواهد کرد.
و من بهخاطر او، آنها را میبخشم.
بنابراین من مقامی عالی،
و جایگاهی میان بزرگان و صاحبان قدرت، به او خواهم داد.
او جان خود را با رضایت از دست داد
و به سرنوشت شریران مبتلا شد.
او جای گناهکاران را گرفت
واز خدا خواست تا آنها آمرزیده شوند.»