ای اورشلیم در قدرت و عظمت خود، برخیز!
ای شهر مقدّس جامهٔ زیبای خود را بر تن کن!
کافران و گناهکاران، دیگر هیچوقت به درون دروازههای تو وارد نخواهند شد.
Vågn op, vågn op, ifør dig tag dit Højtidsskrud på, Jerusalem, hellige By! Thi uomskårne, urene Folk skal ej mer komme ind.
و اکنون در بابل همان چیز دوباره واقع شده است. شما را به اسارت گرفتهاند و چیزی در مقابل آن نپرداختهاند. آنها که بر شما حکومت میکنند، دایماً با غرور به خود میبالند و مرا تحقیر میکنند.
Og nu? Hvad har jeg at gøre her? lyder det fra HERREN; mit Folk er jo ranet for intet. De, der hersker over det, brovter, lyder det fra HERREN, og mit Navn vanæres ustandseligt Dagen lang.
چه خوشی بزرگی است
دیدن پیامآوری که از فراز کوهها به زیر میآید،
و مژدهٔ صلح را میآورد.
او پیروزی را اعلام میکند و به صهیون میگوید:
«خدا پادشاه شماست!»
Hvor liflige er på Bjergene Glædesbudets Fodtrin, han, som udråber Fred, bringer gode Tidender, udråber Frelse, som siger til Zion: "Din Gud har vist, han er Konge."
شما ای کسانیکه ظروف و وسایل معبد بزرگ را با خود حمل میکنید،
هرچه زودتر بابل را ترک کنید و بروید.
به هیچچیز ناپاک دست نزنید
و خودتان را پاک نگاه دارید.
Bort, bort, drag ud derfra, rør ej noget urent, bort, tvæt jer, I, som bærer HERRENs Kar!