خداوند میگوید: «با شادی برای قوم اسرائیل،
مهمترین ملّت دنیا، بسرایید.
در ستایش او بسرایید و بگویید،
'خداوند قوم خود را نجات داده است،
او تمام بازماندگان را آزاد ساخته است.'
من آنها را از شمال میآورم
و از دورترین نقاط جهان جمع میکنم.
به همراه آنها آدمهای کور و شل
و زنان باردار و در حال زایمان خواهند آمد.
آنها به صورت یک ملّت بزرگ برمیگردند.
قوم من، تحت رهبری من،
با گریه و دعا برمیگردد.
من آنها را در کنار نهرهای آب
و در راهی صاف و هموار رهبری خواهم کرد تا لغزش نخورند.
من برای اسرائیل مثل یک پدر هستم
و افرایم بزرگترین فرزند من است.»
خداوند میگوید: «ای ملّتها، به من گوش دهید
و پیام مرا به دورترین سواحل اعلام کنید،
من قوم خود را پراکنده کردم، امّا اکنون آنها را جمع خواهم کرد
و مثل شبانی که از گوسفندان خود نگاهداری میکند من مواظب آنها خواهم بود.
آنها خواهند آمد و با شادی بر روی کوه صهیون خواهند سرایید
و از هدایای من،
هدایایی چون غلّه و شراب و روغن زیتون
و گلّه و رمه، بهرهمند خواهند شد.
آنها مثل باغی خواهند بود با آب فراوان،
و تمام احتیاجاتشان برآورده خواهد شد.
در آن وقت دختران جوان از شادی خواهند رقصید
و مردان-پیر و جوان- خوشحال خواهند بود.
من به آنها تسلّی خواهم داد و ماتمشان را به شادی
و غمشان را به خوشی تبدیل خواهم کرد.
«من میشنوم که قوم اسرائیل با اندوه میگویند،
'خداوندا، ما مثل حیوانات غیراهلی بودیم،
امّا تو اطاعت را به ما آموختی.
ما را به وطن بازگردان،
ما حاضریم دوباره به سوی تو،
خداوند و خدای خودمان بازگردیم.
ما از تو روی گرداندیم،
ولی زود پشیمان شدیم.
وقتی تو ما را تنبیه کردی،
ما سرافکنده و محزون شدیم.
بهخاطر گناهان و خطاهای دوران جوانیمان،
شرمنده و رسوا شدیم.'
ای اسرائیل، تو عزیزترین فرزند من هستی،
فرزندی که بیش از همه دوست دارم.
هر وقت نام تو را از روی خشم ذکر میکنم،
با محبّت به تو میاندیشم.
دل من برای تو میسوزد
و از روی ترحّم با تو رفتار خواهم کرد.
راه را علامتگذاری کنید و نشانههایی در آن قرار دهید
تا بتوانید در برگشت راه خود را پیدا کنید.
ای قوم اسرائیل بازگردید،
به شهرهایی که ترک کردید، بازگردید.
خداوند متعال، خدای اسرائیل میگوید: «وقتی من مردم را به سرزمین خودشان بازگردانم، آنها یکبار دیگر در یهودا و در شهرهای آن خواهند گفت، 'خداوند کوه مقدّس خود یعنی اورشلیم را-مکان مقدّسی که خودش در آن زندگی میکند- برکت دهد.'
آن مانند پیمانی نخواهد بود که با اجدادشان، وقتی دست آنها را گرفتم و از مصر نجات دادم، بستم. هر چند من مثل یک شوهر با آنها رفتار کردم، آنها آن پیمان را نگاه نداشتند.
پیمان تازهای که با قوم اسرائیل میبندم چنین خواهد بود: شریعت خود را در ضمیر آنها قرار میدهم و بر قلبشان خواهم نوشت. من خدای آنها و آنها قوم من خواهند بود.
دیگر احتیاجی نیست كه آنان به همشهریان خود تعلیم دهند یا به یکدیگر بگویند: خدا را بشناس، زیرا همه از بزرگ تا كوچک مرا خواهند شناخت. در مقابل خطاهای آنها بخشنده خواهم بود و دیگر گناهان آنان را هرگز به یاد نخواهم آورد.»
خداوند خورشید را قرار داد تا در روز روشنایی دهد
و ماه و ستارگان را تا در شب بدرخشند.
او دریا را به تلاطم میآورد تا امواج آن خروشان شوند،
نام او خداوند متعال است.
اگر روزی بتوان آسمان را اندازه گرفت
و در بنیان زمین کاوش کرد،
آن وقت، در آن زمان من قوم اسرائیل را،
بهخاطر کارهایشان ترک خواهم کرد.
خداوند چنین گفته است.
تمام آن وادی که مردگان را در آن دفن میکنند و جایی که زبالهها را میریزند و تمام مزارع بالای وادی قدرون تا دروازهٔ اسب در شرق، تمام اینها برای من مقدّس خواهد بود. این شهر دیگر هرگز خراب و ویران نخواهد شد.»