آنها هر روز برای عبادت به نزد من میآیند، و میگویند که مشتاقند راهها و تعالیم مرا بدانند. آنها میگویند از من قوانین عادلانه میخواهند، واز پرستش خدای خود خشنود هستند.»
مردم میپرسند: «اگر خداوند توجّهی ندارد، چرا ما باید روزه بگیریم؟ اگر او اعتنایی ندارد، چرا ما باید بدون غذا زندگی کنیم؟»
خداوند به آنها میگوید: «حقیقت این است که شما در همان وقتیکه روزه میگیرید، به فکر منافع خود میباشید و به کارگران خود ستم میکنید.
وقتی شما روزه میگیرید، بدن خود را رنجور و سرهای خود را مثل پرههای علف صحرا در برابر باد، خَم میکنید، و بستر خود را بر پلاس و خاکستر میگسترانید. آیا این است آنچه را که شما روزه مینامید؟ آیا فکر میکنید من از این نوع روزه خشنودم؟
گرسنگان را در غذای خود سهیم کنید، و درِ خانههای خود را به روی فقیران و بیخانمانان باز کنید. به کسانیکه چیزی برای پوشیدن ندارند، لباس بدهید و از کمک کردن به اقوام خود دریغ نکنید.
«در آن صورت، رحمت من مثل خورشید صبحگاهی بر تو خواهد درخشید، و زخمهای تو زود شفا خواهند یافت. من همیشه با تو خواهم بود و تو را نجات خواهم داد، و حضور من تو را از هر جهت حمایت خواهد کرد.
در آن صورت همیشه شما را در مکانهای خشک هدایت میکنم و شما را با چیزهای نیکو سیر خواهم کرد. من شما را قوی و سالم نگاه خواهم داشت و شما مثل باغی خواهید بود که آب فراوان دارد، و مثل چشمهای که هیچوقت خشک نخواهد شد.
قوم تو در همان جایی که از قدیم ویران شده بود، بر روی بنیادهای قدیمی، بنایی نو خواهد ساخت. مردم از تو به عنوان کسی یاد خواهند کرد که دیوارهای شهر را دوباره ساخت و خانههای ویران را بازسازی کرد.»
خداوند میگوید: «اگر تو سبت را به عنوان یک روز مقدّس نگه داری و در آن روز در پی منافع خود نباشی، اگر برای روز مقدّس من ارزش قایل شوی و از سفر، کار و صحبتهای بیهوده خودداری کنی،
آنگاه آن شادمانی که از خدمت کردن به من عاید میشود، از آن شما خواهد بود. کاری میکنم که در سراسر عالم مردم حرمت شما را نگاه دارند و از سرزمینی که من به جدّ تو -یعقوب- دادم لذّت ببری. من، خداوند، این را گفتهام.»