این پیامی است دربارهٔ صور. ای دریانوردانی که در اقیانوس هستید، از غم فریاد بزنید، چون صور، بندرگاه کشور شما ویران، و خانهها و لنگرگاه آن خراب شدهاند. وقتی که کشتیهای شما از قبرس بازگردند، این خبر را به شما خواهند داد.
ای شهر صیدون، تو دیگر آبرویی نداری! دریا و اعماق اقیانوس بزرگ، تو را دیگر از خودش نمیداند و میگوید: «من هرگز فرزندی نداشتم، و هیچوقت پسر و دختری بزرگ نکردم.»
(بابلیها، حیوانات وحشی را در صور رها کردند تا آن شهر را زیر و رو کنند، نه آشوریها. بابلیها بودند که بُرجهایی برای محاصرهٔ صور به پا کردند و تمام استحکامات شهر را درهم کوبیدند و آن را به صورت ویرانهای در آوردند.)
ولی پولی که از این راه به دست میآورد وقف خداوند خواهد شد. او آن را ذخیره نخواهد کرد، بلکه آنها که خدا را میپرستند، از آن پول برای محتاجان، غذای زیاد و لباس خوب خواهند خرید.