خداوند از کوه سینا آمد،
مانند خورشید برفراز اَدوم طلوع کرد
و از کوه فاران بر قوم خود درخشید.
آنگاه دهها هزار فرشته با او بودند
و آتشی مشتعل در دست راست او.
دربارهٔ طایفهٔ یهودا گفت:
«ای خداوند، به فریاد آنها برای کمک گوش فرا ده،
آنها را دوباره با طایفههای دیگر متحّد کن،
پروردگارا، برای آنها بجنگ
و آنها را در برابر دشمنان یاری ده!»
دربارهٔ طایفهٔ لاوی گفت:
«تو ای خداوند، ارادهٔ خود را به وسیلهٔ اوریم و تُمیم
به خدمتگزاران وفادار خود لاویان، آشکار کن.
تو آنها را در مسا آزمودی
و در چشمه مریبه حقانیّت آنها را ثابت کردی.
زمینهای آنها پر از نیکویی گردد
و خداوند که در بوتهٔ سوزان ظاهر شد،
از آنها خشنود باشد.
تمام این برکات شامل حال یوسف باد،
یعنی کسیکه سرکردهٔ برادران خود بود.
یوسف، همچون گاو نیرومندی است،
چون شاخهای گاو وحشی،
شاخهای او هزار نفر طایفه منسی
و ده هزار نفر طایفه افرایم هستند.
با آنها قومها را زخمی میکند
و تا پایان زمین میراند.»
آنها بهترین زمینها را برای خود برداشتند.
سهم رهبران به ایشان تعلّق گرفت.
هنگامیکه رهبران قوم اسرائیل گرد هم آمدند،
آنها از فرامین و قوانین خداوند پیروی کردند.»
دربارهٔ طایفهٔ اشیر گفت:
«اشیر از طایفههای دیگر بیشتر برکت یافته است،
آرزو میکنم که مورد علاقهٔ برادران خود قرار گیرد.
و زمینش پُر از درختان زیتون باشد.
خداوند همیشه مدافع شما بوده است.
دست جاودانی خدا همیشه پشتیبان شماست،
او دشمنان شما را بیرون راند، هنگامیکه شما پیشروی میکردید
و به شما گفت همه را نابود کنید!
ای اسرائیل، چه شادمان هستی،
هیچ قومی چون تو نیست،
قومی که خداوند نجات داده است.
خداوند سپر و شمشیر توست
تا از تو دفاع کند و تو را پیروز گرداند.
دشمنان تو برای ترّحم خواهند آمد
و تو آنها را لگدکوب خواهی کرد.