Ezra 8

Questi sono i capi delle case patriarcali e la lista genealogica di quelli che tornaron meco da Babilonia, sotto il regno di Artaserse.
این فهرست سران خاندانهای اسرائیلی است که در بابل تبعید بودند و در زمان شاهنشاهی اردشیر همراه عزرا به اورشلیم برگشتند:
Dei figliuoli di Fineas, Ghershom; de’ figliuoli d’Ithamar, Daniele; dei figliuoli di Davide, Hattush.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli di Scecania: dei figliuoli di Parosh, Zaccaria, e con lui furono registrati centocinquanta maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli di Pahath-Moab, Elioenai, figliuolo di Zerahia, e con lui duecento maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli di Scecania, il figliuolo di Jahaziel, e con lui trecento maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli di Adin, Ebed, figliuolo di Jonathan, e con lui cinquanta maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli di Elam, Isaia, figliuolo di Athalia, e con lui settanta maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli di Scefatia, Zebadia, figliuolo di Micael, e con lui ottanta maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli di Joab, Obadia, figliuolo di Jehiel, e con lui duecentodiciotto maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli di Scelomith, il figliuolo di Josifia, e con lui centosessanta maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli di Bebai, Zaccaria, figliuolo di Bebai, e con lui ventotto maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli d’Azgad, Johanan, figliuolo di Hakkatan, e con lui centodieci maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Dei figliuoli d’Adonikam, gli ultimi, de’ quali questi sono i nomi: Elifelet, Jehiel, Scemaia, e con loro sessanta maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
E dei figliuoli di Bigvai, Uthai e Zabbud, e con lui settanta maschi.
جرشوم، از خاندان فینحاس دانیال، از خاندان ایتامار حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود. الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛ شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛ عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛ اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛ زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛ عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛ شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛ زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛ یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛ الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.) عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.
Io li radunai presso al fiume che scorre verso Ahava, e quivi stemmo accampati tre giorni; e, avendo fatta la rassegna del popolo e dei sacerdoti, non trovai tra loro alcun figliuolo di Levi.
من همهٔ گروهها را در کنار نهری، که به طرف شهر اهوا جاری است، جمع کردم و در آنجا سه روز اردو زدیم. من دریافتم که تعدادی کاهن در بین آنها بود ولی از لاویان کسی در آنجا نبود.
Allora feci chiamare i capi Eliezer, Ariel, Scemaia, Elnathan, Jarib, Elnathan, Nathan, Zaccaria, Meshullam, e i dottori Joiarib ed Elnathan,
در این آیه سه مرتبه نام الناتان آمده است که هر کدام اشاره به شخص جداگانه‌ای می‌کند.، یاریب، الناتان، ناتان، زکریا، و مشلام و دو نفر از معلّمان به نامهای یویاریب و الناتان را فراخواندم.
e ordinai loro d’andare dal capo Iddo, che stava a Casifia, e posi loro in bocca le parole che dovean dire a Iddo e a suo fratello, ch’eran preposti al luogo di Casifia, perché ci menassero degli uomini per fare il servizio della casa del nostro Dio.
آنها را به نزد عدو، رئیس جماعتی که در کاسفیا سکونت دارند، فرستادم تا از او و همکارانش که خادمان معبد بزرگ بودند بخواهند، افرادی را برای خدمت خداوند در معبد بزرگ بفرستند.
E siccome la benefica mano del nostro Dio era su noi, ci menarono Scerebia, uomo intelligente, dei figliuoli di Mahli, figliuolo di Levi, figliuolo d’Israele, e con lui i suoi figliuoli e i suoi fratelli; in numero di diciotto;
به لطف خدا آنها یکی از لاویان به نام شربیا از خاندان مَحلی را که شخص برجسته‌ای بود به همراه هجده نفر از پسران و برادرانش فرستادند.
Hashabia, e con lui Isaia, dei figliuoli di Merari, i suoi fratelli e i suoi figliuoli, in numero di venti;
آنها همچنین حشابیا و اشعیا از خاندان مراری را به اتّفاق بیست نفر از بستگان ایشان فرستادند
e dei Nethinei, che Davide e i capi aveano messo al servizio de’ Leviti, duecentoventi Nethinei, tutti quanti designati per nome.
علاوه بر آن، دویست و بیست نفر از خدمهٔ معبد بزرگ که اجدادشان به وسیلهٔ داوود پادشاه و نمایندگان او برای کمک به لاویان منصوب شده بودند نیز همراه آنان بودند. اسامی همهٔ آنها ثبت شده است.
E colà, presso il fiume Ahava, io bandii un digiuno per umiliarci nel cospetto del nostro Dio, per chiedergli un buon viaggio per noi, per i nostri bambini, e per tutto quello che ci apparteneva;
در آنجا، در کنار نهر اهوا، از همه خواستم تا با هم روزه بگیریم و با فروتنی از خدای خویش بخواهیم، ما را در سفرمان رهبری کند و ما و فرزندانمان و اموالمان را محافظت فرماید.
perché, io mi vergognavo di chiedere al re una scorta armata e de’ cavalieri per difenderci per istrada dal nemico, giacché avevamo detto al re: "La mano del nostro Dio assiste tutti quelli che lo cercano; ma la sua potenza e la sua ira sono contro tutti quelli che l’abbandonano".
من خجالت می‌کشیدم از شاهنشاه تقاضا کنم یک گروه از سواره نظام را بفرستد تا در سفر در مقابل هر دشمنی از ما مراقبت کند، چون من به او گفته بودم که خدای ما به هر که به او توکّل کند برکت می‌دهد، امّا هر که از او رو بگرداند، مورد خشم و مجازات او قرار می‌گیرد.
Così digiunammo e invocammo il nostro Dio a questo proposito, ed egli ci esaudì.
از این رو، ما روزه گرفتیم و نزد خدا دعا کردیم تا خدا خودش از ما مراقبت کند و او هم دعاهای ما را مستجاب نمود.
Allora io separai dodici dei capi sacerdoti: Scerebia, Hashabia e dieci dei loro fratelli,
از بین کاهنان برجسته، من شربیا، حشابیا، و ده‌ها نفر دیگر را انتخاب کردم.
e pesai loro l’argento, l’oro, gli utensili, ch’eran l’offerta fatta per la casa del nostro Dio dal re, dai suoi consiglieri, dai suoi capi, e da tutti quei d’Israele che si trovan colà.
آنگاه طلا، نقره و ظروفی را که شاهنشاه، مشاوران و مأموران عالی رتبهٔ او و مردم اسرائیل برای استفاده در معبد بزرگ داده بودند، وزن کرده و به کاهنان دادم.
Rimisi dunque nelle loro mani seicentocinquanta talenti d’argento, degli utensili d’argento per il valore di cento talenti, cento talenti d’oro,
آنچه به آنها دادم به این شرح است: نقره -‌بیست و پنج تن، صد قطعه ظروف نقره‌ای به وزن هفتاد کیلوگرم، طلا -‌سه هزار و چهارصد کیلوگرم، بیست عدد جام طلا به وزن هشت و نیم کیلوگرم، دو جام برنز اعلا به ارزش جامهای طلا،
venti coppe d’oro del valore di mille dariche, due vasi di rame lucente finissimo, prezioso come l’oro,
آنچه به آنها دادم به این شرح است: نقره -‌بیست و پنج تن، صد قطعه ظروف نقره‌ای به وزن هفتاد کیلوگرم، طلا -‌سه هزار و چهارصد کیلوگرم، بیست عدد جام طلا به وزن هشت و نیم کیلوگرم، دو جام برنز اعلا به ارزش جامهای طلا،
e dissi loro: "Voi siete consacrati all’Eterno; questi utensili sono sacri, e quest’argento e quest’oro sono un’offerta volontaria fatta all’Eterno, all’Iddio de’ vostri padri;
به آنها گفتم: «شما در حضور خداوند، خدای اجداد خود، مقدّس هستید. همچنین‌ کلّیه ظروف طلا و نقره‌‌‌ای که به عنوان هدیهٔ داوطلبانه به او تقدیم شده، مقدّس است.
vigilate e custoditeli, finché li pesiate in presenza dei capi sacerdoti, dei Leviti e dei capi delle famiglie d’Israele a Gerusalemme, nelle camere della casa dell’Eterno".
تا رسیدن به معبد بزرگ از آنها به دقّت مراقبت کنید. آنجا، در اتاق کاهنان، آنها را وزن کنید و تحویل رؤسای کاهنان و لاویان و رهبران قوم اسرائیل در اورشلیم بدهید.»
I sacerdoti e i Leviti dunque ricevettero pesato l’argento e l’oro, e gli utensili, per portarli a Gerusalemme nella casa del nostro Dio.
پس کاهنان و لاویان مسئولیّت محافظت از طلا، نقره و ظروف را، تا رسانیدن آنها به معبد بزرگ اورشلیم، به عهده گرفتند.
E noi ci partimmo dal fiume d’Ahava il dodicesimo giorno del primo mese per andare a Gerusalemme; e la mano di Dio fu su noi, e ci liberò dalla mano del nemico e da ogni insidia, durante il viaggio.
در روز دوازدهم ماه اول، نهر اهوا را ترک کردیم و عازم اورشلیم شدیم. خدای ما در سفر با ما بود و ما را از حمله‌های دشمنان و راهزنان حفظ کرد.
Arrivammo a Gerusalemme; e dopo esserci riposati quivi tre giorni,
وقتی به اورشلیم رسیدیم سه روز استراحت کردیم.
il quarto giorno pesammo nella casa del nostro Dio l’argento, l’oro e gli utensili, che consegnammo al sacerdote Meremoth figliuolo d’Uria; con lui era Eleazar, figliuolo di Fineas, e con loro erano i Leviti Jozabad, figliuolo di Jeshua, e Noadia, figliuolo di Binnu.
در روز چهارم به معبد بزرگ رفتیم، نقره، طلا و ظروف را وزن کردیم و تحویل کاهنی به نام مریموت، پسر اوریا دادیم. العازار فرزند فینحاس و دو نفر از لاویان به نامهای یوزاباد فرزند یشوع و نوعدیا فرزند بنووی نیز با او بودند.
Tutto fu contato e pesato; e nello stesso tempo il peso di tutto fu messo per iscritto.
همه‌چیز شمرده و وزن شد و صورت کاملی از آنها در همان موقع تهیّه شد.
Gli esuli, tornati dalla cattività, offersero in olocausti all’Iddio d’Israele dodici giovenchi per tutto Israele, novantasei montoni, settantasette agnelli; e, come sacrifizio per il peccato, dodici capri: tutto questo, in olocausto all’Eterno.
آنگاه همهٔ کسانی‌که از تبعید برگشته بودند، هدایایی آوردند تا به عنوان قربانی، در حضور خدای اسرائیل سوزانیده شود. آنها دوازده گاو نر برای همهٔ قوم اسرائیل، نود و شش قوچ و هفتاد و هفت برّه قربانی کردند. آنها همچنین دوازده بُز هم به منظور تطهیر از گناهان خود قربانی کردند. تمام این حیوانات به صورت قربانی سوختنی تقدیم حضور خدا شدند.
E presentarono i decreti del re ai satrapi del re e ai governatori d’oltre il fiume, i quali favoreggiarono il popolo e la casa di Dio.
آنها همچنین مدرکی را که شاهنشاه به ایشان داده بود به استانداران و مأموران دولت در ناحیه غربی رود فرات ارائه دادند، و مأموران هم، از مردم و پرستش آنها در معبد بزرگ حمایت نمودند.