جدعون به سُكوّت رفت و به مردم آنجا گفت: «به یاد بیاورید که شما از کمک کردن به من خودداری کردید و گفتید که من هرگز نمیتوانم زبح و صلمونع را دستگیر کنم و از دادن خوراک به ما که خسته و بیحال بودیم، خودداری کردید. اینک ببینید آنها اینجا هستند.»
Und er kam zu den Männern von Sukkoth und sprach: Sehet hier Sebach und Zalmunna, über welche ihr mich verhöhnt habt, indem ihr sprachet: Ist die Faust Sebachs und Zalmunnas schon in deiner Hand, daß wir deinen Männern, die ermattet sind, Brot geben sollen?