Isaiah 46

«این است عاقبت بُتهای بابل! روزی بِل و نِبو را می‌پرستیدند، امّا امروز آنها را بر پشت الاغها گذاشته‌اند، و باری سنگین برای این حیوانات خسته می‌باشند.
Kliniĝis Bel, falis Nebo; iliaj idoloj estas transdonitaj al bestoj kaj brutoj; tio, kion vi portadis, fariĝis ŝarĝo por lacaj bestoj.
بُتها نمی‌توانند خودشان را نجات دهند، آنها را برداشته‌اند و به جای دور حمل می‌کنند. این است عاقبت خدایان بابل!
Ili kliniĝis kaj falis kune, ne povis savi sian ŝarĝon, kaj mem iris en malliberecon.
«ای فرزندان یعقوب، ای بازماندگان قوم من، به من گوش کنید. از روزی که به دنیا آمدید، من از شما مواظبت کردم.
Aŭskultu Min, domo de Jakob kaj la tuta restaĵo de la domo de Izrael, kiuj estas ŝarĝitaj sur Mi de post via naskiĝo, kiuj estas portataj de Mi de post via eliro el la ventro.
من خدای تو هستم و تا زمانی که پیر شوی و موهایت سفید شوند مراقب تو خواهم بود. من تو را آفریدم، از تو مواظبت خواهم کرد، من به تو کمک می‌کنم و تو را خلاصی خواهم بخشید.»
Ankaŭ ĝis via maljuneco Mi estos la sama, kaj ĝis via griziĝo Mi vin portos; Mi vin kreis kaj Mi portos, Mi ŝarĝos sur Min kaj Mi savos.
خداوند می‌گوید: «با چه کسی مرا مقایسه می‌کنید؟ آیا کس دیگری مثل من وجود دارد؟
Al kiu vi Min egaligos kaj komparos kaj similigos Min, ke ni estu similaj?
مردم کیسه‌هایشان را باز می‌کنند و سکّه‌های طلا بیرون می‌آورند، و نقره را در ترازو وزن می‌کنند. آنها زرگری اجیر می‌کنند تا برایشان خدایی بسازد؛ آنگاه در برابر آن تعظیم می‌کنند و آن را می‌پرستند.
Tiuj, kiuj ŝutas oron el la saketo kaj pesas arĝenton sur pesilo, dungas oraĵiston, ke li faru el tio dion, antaŭ kiu ili kliniĝas kaj ĵetas sin teren,
آنها آن را بر دوش خود می‌گذارند و آن را حمل می‌کنند. آنها آن را در مکانی می‌گذارند و همان‌جا می‌ماند، و قادر نیست از جایی که هست، حرکت کند. اگر کسی پیش آن دعا کند، آن قادر نیست جواب بدهد یا آنها را از بلایی برهاند.
levas lin sur la ŝultron, portas kaj starigas lin sur lia loko; kaj li staras, ne moviĝas de sia loko; eĉ se oni krias al li, li ne respondas kaj neniun savas el lia malfeliĉo.
«شما ای گناهکاران، این را به یاد آورید؛ و آنچه را من کرده‌ام در نظر داشته باشید.
Memoru tion kaj estu viroj, prenu tion al via koro, ho pekantoj.
به یاد بیاورید آنچه در زمانهای قدیم واقع شد، و آگاه باشید که من تنها خدا هستم و هیچ‌کس مانند من نخواهد بود.
Memoru tion, kio estis en la komenco de la tempo; ĉar Mi estas Dio, kaj ne ekzistas alia; Mi estas Dio, kaj ne ekzistas simila al Mi.
از ابتدا نتیجهٔ کار را پیشگویی کردم، و از زمانهای پیش شما را از آنچه واقع می‌شود خبر کردم. گفتم که نقشه‌های من هیچ‌گاه خنثی نخواهد شد، و تمام آنچه را خواسته‌ام به وقوع خواهد پیوست.
Mi anoncas antaŭe la estontaĵon, kaj antaŭlonge tion, kio ankoraŭ ne okazis; kiam Mi diras, Mia decido plenumiĝas, kaj ĉion, kion Mi deziras, Mi faras.
من کسی را از شرق فرا می‌خوانم؛ او مثل یک پرندهٔ شکاری با سرعت می‌آید و در اجرای آنچه خواسته‌ام موفّق خواهم شد. من چنین گفته‌ام و آن به انجام خواهد رسید.
Mi vokas de oriento aglon, el lando malproksima viron de Mia destino. Kion Mi diris, tion Mi venigos; kion Mi pripensis, tion Mi plenumos.
«ای مردم خیره‌سر، که می‌پندارید از پیروزی دور هستید، به من گوش کنید.
Aŭskultu Min, vi, kiuj havas malhumilan koron, kiuj estas malproksimaj de la vero:
من روز پیروزی را نزدیک ساختم؛ دیگر آن روز اصلاً دور نیست. پیروزی من تأخیر نخواهد کرد. من اورشلیم را نجات می‌دهم، و عزّت و احترام را به اسرائیل باز می‌آورم.»
Mi alproksimigis Mian veron, por ke ĝi ne estu malproksima, kaj Mia savo ne prokrastiĝos; kaj Mi donos al Cion savon, al Izrael Mian gloron.