مردم به بُتها و فالبینها متوسّل میشوند، امّا جوابی که میگیرند دروغ و بیمعنی است. رؤیاهایی که میبینند همه باطل و گمراه کننده است. بنابراین مردم مانند گوسفندان گمشده سرگردان میشوند، زیرا رهبری ندارند که آنها را راهنمایی کند.
Men Husgudens Tale er Svig, Sandsigeres Syner er Blændværk: de kommer med tomme Drømme, hul er Trøsten, de giver; derfor vandrer de om som en Hjord, lider Nød, thi de har ingen Hyrde.