فریادی شنیدم، شبیه فریاد زنی در حال زایمان،
زنی که اولین بچّهاش را به دنیا میآورد.
این فریاد اورشلیم بود که برای نفس کشیدن تقلّا میکرد،
دست خود را بلند میکند و میگوید:
«من محکوم به فنا هستم!
آنها برای کشتن من میآیند.»
Thi jeg hører Råb som ved Barnsnød, Skrig som ved Førstefødsel. Hør, hvor Zions Datter stønner med udrakte Hænder: "Ve mig, min Sjæl bukker under for dem, som myrder."