آنگاه دیدم كه یک حیوان وحشی از میان دریا بیرون میآید كه ده شاخ و هفت سر داشت. بر هر یک از شاخهایش نیمتاجی قرار داشت و بر هریک از سرهایش، نامی كفرآمیز نوشته شده بود.
مردم اژدها را پرستش كردند، زیرا او اختیارات خود را به آن حیوان واگذار كرده بود. آنها حیوان وحشی را نیز پرستش نمودند و میگفتند: «كیست همتای این حیوان؟ كیست كه بتواند با او بجنگد؟»
اگر قرار باشد كسی به اسارت برود، به اسارت خواهد رفت و اگر قرار باشد، كسی با شمشیر كشته شود، با شمشیر كشته خواهد شد. بردباری و ایمان مقدّسین به این حقیقت بستگی دارد.»
و وقتی در حضور حیوان اول قرار داشت، از قدرت و اختیار او استفاده میکرد و همهٔ زمین و ساكنان آن را به پرستش حیوان نخستین، كه زخم كشندهاش التیام یافته بود، مجبور میساخت.
و با معجزاتی كه اجازه داشت در حضور حیوان اول انجام دهد، ساكنان زمین را اغفال نمود و به آنها گفت كه پیکرهای به افتخار آن حیوان كه با شمشیر زخمی شده و هنوز زنده بود بسازند.