Nebo Efraim jest jalovička, kteráž byla vyučována; mlatbu miluje, ačkoli jsem já nastupoval na tučný krk její, abych k jízdě užíval Efraima, Juda aby oral, a Jákob vláčil. A říkal jsem:
«اسرائیل مانند گوسالهٔ تربیت شده، به کوبیدن خرمن علاقه داشت و یوغ سنگینی برگردن ظریف او گذاشته نشده بود، امّا حالا تصمیم گرفتهام که او را برای کارهای سختتر آماده سازم. یهودا باید شیار کند و اسرائیل زمین را بیل بزند.