On stane, i zemlja se trese, on pogleda, i dršću narodi. Tad se raspadoše vječne planine, bregovi stari propadoše, njegove su staze od vječnosti.
هنگامیکه میایستد، زمین میلرزد
وقتی نگاه میکند، قومها از ترس میلرزند.
کوههای جاودانی خُرد میشوند
و تپّههای ابدی که در زمانهای قدیم بر آنها قدم میزد،
از هم پاشیده میشوند.